کنترباس

 

درامز و باس از مهمترین سازهایی هستند که پس از سولیست در یک گروه موسیقی Jazz ایفای نقش می کنند. استفاده از یک ساز با صدای باس در موسیقی Jazz به سالهای 1890 باز می گردد، هر چند در اوایل این دوران از توبا (Tuba) یا نوع خاصی از ساکسیفون با صدای باس برای این بخش از موسیقی استفاده می شد.

به مرور زمان پس از عمومی تر شدن موسیقی جز و انتقال آن از سالن های کنسرت به رستورانها و کلوپ ها، بتدریج کنترباس جایگزین سازهای بادی برای بخش باس شد. در این هنگام نوازنده بدلیل نبود وسایل تقویت صدای مناسب مجبور بود برای محسوس کردن صدای باس در میان سایر سازها از تکنیک نواخت Slap (به معنی سیلی و ضربه محکم زدن به سیم ها) استفاده کند. این روش نواختن صدای ساز را به مراتب بیشتر از حالت معمولی - کشیدن سیم - در می آورد و بسادگی توانایی آنرا داشت که صدای ساز را در میان گروه جلوه دهد

در دوران سوئینگ ری براون (Ray Brown) و جیمی بلنتون (Jimmy Blanton) بعنوان نوازندگان منحصر بفرد کنترباس با دوک الینگتون (Duke Ellington) و اسکار پیترسون (Oscar Peterson) کار می کردند.

اسکات لافارو (Scott LaFaro) از جمله نوازندگان دوبل باس بود که تاثیر بسیاری بر روی سبک Cool Jazz گذارد، از دیگر نوازندگان مطرح این ساز می توان به نوازندگان ممتازی چون پرسی هیت (Percy Heath) در قطعات سوئینگ و ملودیک و یا پاول چمبر (Paul Chambers) که علاوه بر نوازندگی در استیل جز توانایی غیر قابل انکاری در نواختن این ساز با آرشه داشت، اشاره کرد.

اواسط قرن بیستم بتدریج موسیقی پاپ و راک جایگزین موسیقی جز شدند، اما کماکان دوبل باس بعنوان یک ساز اصلی در این گروه ها مطرح بود. بیل هیلی (Bill Haley) و الویس پریسلی (Elvis Presley) از جمله خوانندگانی بودندن که در گروه خود از این ساز استفاده می کردند.

مشکلی که بتدریج پیش آمد استفاده از گیتارهای الکتریک در گروه ها بود. استفاده از این سازهای پیک آپ دار و تقویت شده عملآ باعث شده بود تا صدای باس در گروه ضعیف شنیده شود، بخصوص که استفاده از میکروفن برای این سازها نمی توانست در مقابل پیک آپ های گیتارهای الکتریک خودنمایی لازم را داشته باشد. به همین دلیل اغلب امکان برگزاری کنسرت در فضاهای بزرگ و باز وجود نداشت.

اما در سال  1951  لئو فندر اولین نمونه از گیتار باس الکتریک را تهیه و بصورت تجاری وارد بازار کرد. این ساز همانند گیتارهای الکتریک دارای پیک آپهایی بود که بسادگی ارتعاش سیمها را به جریان الکتریکی برای تقویت تبدیل می کرد و نکته بسیار مهم دیگر اینکه تنها کمی از یک گیتار معمولی بزرگتر بود و بسادگی قابلیت نقل و انتقال داشت.

با پیشرفت تکنولوژی پیک آپ ها و آمپلی فایرها، از حدود دهه های 80 و 90 ساز جدیدی به نام باس ایستاده یا همان Upright Bass پای به عرصه ظهور نهاد. Upright Bass ساز باسی - عمومآ - الکتریکی بود که برخلاف گیتار بصورت ایستاده همانند کنترباس نواخته می شد، به این ترتیب نوازنده می توانست احساس خود را بهتر و راحتتر به ساز منتقل کند.


 

ادیت در ویولن

 

ادیت(Edit) در ویولن دانش مربوط به انگشت گذاری و آرشه گذاری برای آثار تصنیف شده این ساز* است. بنابراین باید به این نکته که مفهوم این واژه بطور همزمان، برای هر دو مورد فوق کاربرد دارد، توجه نمود و معادل سازی واژه انگشت گذاری در فارسی، بجای واژه ادیت به دلیل عدم جامعیت آن، اشتباه می باشد.

 

ادیت در ویولن، مهمترین و پیچیده ترین شاخه از دانش های هنر نوازندگی این ساز است که هنرمندان درسطوح مختلف نوازندگی این ساز بطور مستقیم با آن سر و کار دارند. اهمیت این دانش از آنجاست که برای نواختن هر اثر تصنیف شده برای این ساز، نیازمند استفاده ازآن هستیم.

با این وجود، متاسفانه بدلایل مختلف، آموزش این شاخه از دانش نوازندگی ویولن به هنرجویان در ایران بسیار ناچیز، ناقص و گهگاه اشتباه از طرف اساتید صورت می پذیرد

 

بطور کلی مهمترین معضلات در آموزش این دانش عبارتند از:

 

1. در کتب آموزشی ویولن، تاکید بیشتر بر روی تکنیک های نوازندگی این ساز می باشد و تاکیدی بر روی آموزش ادیت وجود ندارد و حال آنکه این مقوله، خود یک مبحث جداگانه می باشد. گستردگی و پراکندگی بسیار زیاد مسائل دانش ادیت که هیچگونه جمع بندی مفید و کاملی برای آن وجود ندارد و همچنین کمبود یا عدم وجود منابعی که بصورت مدون این دانش را بررسی وآموزش دهد، همواره باعث می گردد تا هاله ای از ابهام و بی دانشی در این زمینه وجود داشته باشد.

2. با توجه به عوامل جهانی بودن و قدمت استفاده از ویولن به لحاظ تاریخی در دنیا، دروس و کتب مربوط به آموزش تکنیک ویولن دارای کثرت زیادی می باشد.

از دیگر سو، با توجه به بسیار دشوار بودن نوازندگی این ساز، پیشرفت در این ساز بطور معمول بسیار با کندی توسط هنرجویان صورت می پذیرد و از آنجا که بطورعمومی مدت زمان کلاسهای آموزشی برای این ساز بسیار کم در نظر گرفته می شود و تشکیل شدن اکثر کلاسهای آموزشی بصورت یکبار درهفته می باشد، غالبا فرصت آموزش این شاخه برای هنرجویان فراهم نمی گردد و بطور کلی فرصتی برای آموزش ادیت بوجود نمی آید.

 

3.اصولا باید دانست که در تمام دنیا، ویولن سازی است که هزینه یادگیری آن حتی در سطوح عمومی، نسبت به سازهای دیگر بالاتر است و هنرجویان برای گذراندن سطوح تخصصی و سطح بالای این ساز، هزینه زیادی را باید بپردازند.

 

4. نوازندگان ویولن برای نواختن در سطح اعلای آن، نیازمند دانستن بسیاری از رموز و اطلاعات و دانسته های قیمتی هستند و متاسفانه این مورد باعث می گردد تا بسیاری از تنگ نظری ها در زمینه آموزش به هنرجویان بوجود آید و آنها نتوانند بطور کامل از آموخته ها و دانش استادان خود استفاده نمایند

 

. در واقع آشنا شدن هنرجو با مقوله ادیت، در آغاز بصورت آشنایی با علائم آن صورت می گیرد و سپس با آموزش دیدن هنرجو برای نواختن در پوزیسیون های مختلف دست چپ و به تبع آن نواختن آثار و آشنایی با ادیت های مختلف از یک اثر و مقایسه آنها با یکدیگر و همینطور مشاهده اجراهای مختلف توسط هنرمندان از یک اثر دنبال می گردد. گذشت زمان و پدید آمدن دیدگاهها و اطلاعات جدید، ازعواملی است که تاثیر بسزایی در یادگیری و ادیت کردن های نوازندگان ویولن دارد.

 

در این میان به دو نکته بایستی توجه داشت اول آنکه میزان اطلاعات استاد در این رابطه و پرسش وپاسخ میان هنرجو و هنرآموز نقش بسیار موثری در آشنایی هنرجو با این دانش دارد و دوم اینکه ادیت کردن صحیح یک اثر، مبتی بر یکسری اصول اساسی می باشد که در واقع با رعایت آنها ادیت نوازنده از اثر با ارزش تلقی می گردد.